جدول جو
جدول جو

معنی پشه بندی - جستجوی لغت در جدول جو

پشه بندی
منسوب به پشه بند: پارچه پشه بندی (پارچه ای که مخصوص درست کردن پشه بند است)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پشت بندی
تصویر پشت بندی
عمل پشت بند نهادن، حالت و چگونگی پشت بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشه بند
تصویر پشه بند
چادری که از تور ریز یا خیلی نازک مانند اطاقک میدوزند
فرهنگ لغت هوشیار
((~. بَ))
وسیله ای از پارچه توری که برای جلوگیری از آزار پشه آن را با بندها یا میله هایی بر روی بستر نصب کنند
فرهنگ فارسی معین
چادری که از تور ریز یا پارچۀ بسیار نازک به شکل اتاقک می دوزند و روی زمین یا روی تختخواب برپا می کنند و درون آن می خوابند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیشه مندی
تصویر پیشه مندی
مشغله
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چشم بندی
تصویر چشم بندی
شعبده بازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رده بندی
تصویر رده بندی
طبقه بندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم بندی
تصویر چشم بندی
افسونگری ساحری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خره بندی
تصویر خره بندی
تعیین خره تعیین گردش یا مدار آب (آبیاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده بندی
تصویر پرده بندی
دستان نشانی
فرهنگ لغت هوشیار
جلوگیری پیش گیری دفع، تهیه و حاضر کردن وسایل برای کاری تمهید: فلان برای مرافعه خود پیش بندی خوبی کرده بود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیله بندی
تصویر پیله بندی
عمل تنیدن کرم ابریشم پیله را، بسته بندی بادامه های ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهر بندی
تصویر شهر بندی
زندانی بودن، در محاصره افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم بندی
تصویر چشم بندی
بستن چشم کسی، کنایه از شعبده، حقه بازی، جادوگری، افسونگری، کنایه از نیرنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم بندی
تصویر چشم بندی
((~. بَ))
افسونگری، ساحری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رده بندی
تصویر رده بندی
((رَ دِ بَ))
طبقه بندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ته بندی
تصویر ته بندی
دوختن ته جزوه های کتاب و دفتر، و خوردن اندک کمی غذا
فرهنگ لغت هوشیار
دیواری که پشت دیوار دیگر برای نگاهداری آن بنا کنند، آب یا شربت یا غذایی که پس از دارو یا شربت یا غذای اولی خورند و نوشند، مدد معین ردیف ذخیره (سپاه)، متمم مکمل: پشت بندش را هم بیاور، (بازی ورق) ورقی که بر اعتبار ورقهای دیگر افزاید: پشت بندش آس است -6 متعاقب
فرهنگ لغت هوشیار
عمل پی بندمحکم کاری پی بنا با سنگ و آهک و سیمان و غیره، عمل بستن پی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی بندی
تصویر پی بندی
عمل محکم کردن پی دیوار یا پایۀ ساختمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ته بندی
تصویر ته بندی
دوختن ته جزوه های کتاب یا دفتر، جزوه بندی و ته دوزی کتاب، خوردن اندکی غذا پیش از نوشیدن شراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پشت بند
تصویر پشت بند
((~. بَ))
هر آن چیزی که پشت دیوار شکسته قرار دهند تا دیوار نیفتد، آب یا شربت یا غذایی که پس از خوردن دارو بخورند، کوله بار، بلافاصله، بی درنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ته بندی
تصویر ته بندی
((تَ بَ))
خوردن اندکی غذا برای رفع گرسنگی، ته دوزی کتاب یا دفتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شه بندر
تصویر شه بندر
((شَ بَ دَ))
رییس بازرگانان، رییس بندر
فرهنگ فارسی معین
آنچه از چوب یا سنگ یا خشت وگل در پشت دیوار شکسته درست کنند که دیوار نیفتد، کوله بار یا چیز دیگر که کسی بر پشت خود ببندد، پشت بست، مقداری خوراک که در مهمان خانه ها و چلوکبابی ها پشت سر خوراک اول برای کسی که هنوز سیر نشده بیاورند، آب یا غذای رقیق که پس از خوردن دارو بخورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شه بندر
تصویر شه بندر
شاه بندر، دریافت کنندۀ عوارض گمرکی، رئیس بندر، رئیس بازرگانان، بندر بزرگ، بندر آزاد
فرهنگ فارسی عمید